+ نوشته شده توسط فداییان رهبری در
و ساعت
17:39 |
یونان باستان
در یونان باستان عشق را به 5 بخش زیر تقسیمبندی کردهاند:
عشق شهوانی (اروسeros-): عـشق بـه زیبایی و فاقد منطق، عشق فیزیکی که بهواسطۀ جذابیت و کششهای جسمانی یا ابراز آن بهطور فیزیکی نمایان میشود. همان عشق در نگاه اول که با شدت آغاز شده و بهسرعت فروکش میکند؛
عشق برادرانه (فیلوphilo-): عشق بهمعنای پرهیزکارانه که توسط ارسطو پرداخته شده و گسترش یافته است. این عشق مبتنی بر پیوند مشترک است، عـشقی کـه بـر پـایـۀ وحـدت و هـمـکاری بـوده و هـدف آن دسـتـیـابی بـه منافع مشترک است؛
عشق وفادارانه (اگیپagape-): عشق نوعدوستانهای که منجر به انجامدادن کاری بدون چشمداشت میشود. در یونان مدرن، از این واژه برای بیان فعل عشق استفاده میشود؛
عشق دوستانه (استورگstorge-): به محبت طبیعی اطلاق میشود که نمونۀ بارز آن را میتوان در رابطۀ پدر و مادر به فرزند خویش مشاهده کرد. این قسمت از عشق، فاقد شهوت بوده و صمیمانه و متعهدانه است؛
عشق مهماننوازانه (زینیا-(Xenia: مهماننوازی در یونان باستان بسیار مهم بوده است که آثار آن را میتوان در ادبیات بهجاماده از آن دوران، بهویژه در آثار هومر مشاهده کرد. این عشق به رابطۀ بین میزبان و مهمان اطلاق میشود که در آن میزبان، بیدریغ از مهمان خود پذیرایی میکند.
غرب مدرن
جامعهشناس غربی، جان لی، در رسالهای با عنوان رنگ عشق (در سال 1973) براساس تمایلات روزمرۀ مردم در عاشقپیشگی، عشق را به شش قسمت تقسیم کرد:
عشق جسمانی یا شهوانی: تجمسی کلیشهای از عشق رمانتیک که در آن لذتبردن از زیبایی محوریت دارد. این سبک از عشق، مشابهeros در تفکر یونان باستان است و تمایلات نفسانی و جسمانی شدیدی را میطلبد؛
عشق تفننی: این عشق که با عنوان لودوس (ludus) از آن یاد میشود، عشقی گذراست که در آن، افراد به عشق بهعنوان یک بازی نگاه میکنند که در آن هرکس بهدنبال لذت بیشتر است. از ویژگیهای این عشق میتوان به کوتاهمدت بودن و ناپایداری آن اشاره کرد. در این عشق، فرد عاشقپیشه میتواند شرکای عشقی متعددی داشته باشد. همچنین در این نوع از عشق، فرد بعد از جدایی از شریک خود میتواند بلافاصله به رابطۀ جدید تن در دهد؛عشق دوستانه: این عشق که با عنوان استورجیک (Storgic) از آن یاد میشود، نزدیکی معنایی با عشق برادرانه (فیلوphilo-) دارد. اساس این عشق احترام و درک متقابل میان افراد است. رابطۀ جنسی در این قسم از عشق بهنسبت مدلهای دیگر اهمیت بسیار کمتری دارد؛
عشق منطقی: از این عشق با عنوان عشق پراگما (pragma) یاد میشود. این عشق نوعی ائتلاف بر سر منافع مشترک است که در آن طرفین همدیگر را براساس صفتهای سازگار خویش بهگونهای انتخاب میکنند که درنهایت بتوانند به هدفی مشترک دست یابند. در این عشق، رابطۀ جنسی در درجۀ دوم اهمیت قرار دارد و به آن به دید پاداش یا وسیلهای برای بقای نسل نگاه میشود؛عشق افراطی: از این عشق با عنوان عشق مانیا (mania) یاد میشود. در این عشق، حس مالکیت در میان افراد وجود دارد؛ بهطوریکه فرد عاشق برای معشوقۀ خود وسواس و غیرت به خرج میدهد. در این عشق، ازدواج بهعنوان سند مالکیت درنظر گرفته میشود و از خیانت، اجتناب میشود و کشفشدن اختیار بسیار هراسانگیز است؛
عشق نوعدوستانه: این عشق قرابت معنایی نزدکی به وفادارانه (agape) دارد. در این عشق، شرکا به یکدیگر بهعنوان یک نعمت نگاه میکنند و همواره به هم متعهد هستند. همچنین نگرش افراد به یکدیگر بسیار آمرزنده و فداکارانه است. در این عشق که سخاوتمندی در آن یک ارزش است، افراد در یک تعهد بیقیدوشرط به یکدیگر قرار دارند و از هیچ فداکاری دریغ نمیکنند.
شرق و اسلام
در شرق تقسیمبندیهای دیگری نیز برای عشق وجود دارد. کنفسویس در تعریف از عشق (REN) بهعنوان یک فضیلت انسانی اینگونه میگوید که: «عشق یعنی ندیدن چیزهای باطل، نگفتن چیزهای باطل، نشنیدن چیزهای باطل و مشغولنشدن به کارهای باطل است.» همچنین در تقسیمبندی عشق در شرق به شکل عام و اسلام به شکل خاص، میتوان تقسیمبندیهای زیر را مشاهده کرد:
عشق طبعی: در عشق طبعی، عاشق معشوق را برای خود میخواهد؛
عشق روحانی: در عشق روحانی، عاشق معشوق را هم برای خود و هم برای معشوق میخواهد؛
عشق الهی: در عشق الهی، عاشق معشوق را نه برای خود، بلکه برای معشوق میخواهد؛
عشق عرفانی: عارفان معتقدند که عشق موهبتی الهی است که خداوند به بسیاری از بندگانش هدیه داده است و عجز پارهای از بندگان در درک آن را به عدم صیقلیبودن آینۀ روح آنها نسبت میدهند.
اهل کلام، با قبول ناسازگاری کلی میان خالق و مخلوق، عشق بنده به خداوند را انکار میکنند. بدان جهت، متکلمان هرجا در قرآن لفظ حُب و مشتقاتش را دیدهاند، به تعظیم خداوند و اطاعت از دستورها و فرمانهای او تأویل کردهاند، حال آنکه عرفا ازجمله مولانا، عقیده دارند که نهتنها عشق بنده به خداوند میسر است، بلکه جز خدا کسی قابل عشقورزی نیست؛
عشق حقیقی: منظور از عشق حقیقی، رسیدن به كمال مطلق و وصول به معشوق حقیقی و ازلی، یعنی خداوند است؛ چراكه ما از خداییم و بهسوی او بازمیگردیم. این نوع عشق، عشقی است که در آیات قرآن به محبت تعبیر میشود؛ مانند: والذین آمنوا اشدّ حباً لله، آنان که ایمان آوردهاند، در دوستی خدا سختترند؛
عشق مجازی: عشق مجازی آن است که به غیر خدا و اولیای او تعلق داشته باشد و خود به دو گونه است: عشق عفیف و حیوانی.عشق عفیف: به عشقی گفته میشود كه مبدأ آن شباهت و همسانی نفس عاشق با نفس معشوق در ذات او باشد. در این عشق، عاشق بیشتر به روشهای معشوق و آثاری كه از او صادر میشود، اهتمام دارد. نتیجة این عشق این است كه نفس را نرم و پر از شوق و وجد قرار میدهد. رقتی ایجاد میكند كه عاشق را از آلودگیهای دنیایی بیزار میكند. آن عشق مجازی كه گفته میشود راه رسیدن به عشق حقیقی است، عشق عفیف در بستر مشروع خود است؛ زیرا كسی كه خواستار نزدیكی و قرب به خداوند است، نمیتواند با پیمودن راهی كه موردقبول او نیست، به این مقام برسد.
عشق حیوانی: عشق حیوانی، عشقی است كه منشأ آن، شهوت جوانی و طلب لذت و كامجویی است. بیشترین عامل جذب و كشش عاشق، شكل و شمایل و حسن و زیبایی معشوق است و جذابیتهای جسمانی و ظاهری در آن نقش اساسی را بازی میكند. این عشق ناشی از استیلای نفس اماره بوده و بیشتر اوقات (اگر كنترل نشود) همراه با فجور و مفاسد و انحرافهای اخلاقی است.
تنها ره سعادت : ایمان ، جهاد ، شهادت
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: عشق شهوانی, عشق عرفانی, عشق الهی, عشق روحانی, عشق طبعی, عشق مهماننوازانه,