تماس با مدیر |
آرشيو مطالب |
آخرین مطالب |
درباره ما همسنگران
» ضامن آهو » شعرهای سیدناصر ولائی » ياوران مهدي » مباحث اخرالزمان » ظهور نزدیک است » شهدا شرمنده ایم » امروز اولین روز از باقی عمر من است » (وب مداحی کربلایی محسن احمدی) » همراه رهبر » کلبه ساده من » معبری به آسمان » نگاه » گروه اسلام شیوا » ذاکرین اهل بیت » لبیک یا حسین » هیئت جوانان مسجد حضرت سیدالشهداء(ع) » پاتوق عاشقان علی اصغر (ع) » گمنام » پایگاه رسمی حزب الله لبنان » هیئت بین الحرمین اندیمشک » معبری به آسمان » انصارالمهدی » شهید چهارده سال بعد از انتظار » حزب الله لبنان » معبر سایبری اندیشه » REZAHOOSHMAND » وطنم قلعه سرچهاردانگه » منتظران ظهور 313 » وبسایت رسمی شجره طیبه صالحین،حلقه شهیدمهدی مکاری شهر مشکات » خادمین سرزمین نور » کـلــبـه درویــــشـی » اَین عمار!!!درجستجوی عمار... » یالثارات » سایت مداحی کربلایی محسن احمدی » ♥♥ استاد رائفی پور ♥♥ » سنگر جنگ نرم » مجمع فرهنگي رهپويان علوي سريش آباد » تار نمای تخصصی حاج جواد دلیر » وبلاگ فرهنگی و مذهبی لثارات الحسین (ع) » مهدویت وآخرالزمان » معبر سایبری اندیشه » هیئت محبان امام جعفرصادق(ع) تربت جام » معبر سایبری اندیشه » مهدی موعود (عج) » مـــنــتــظـران مـــهــــدی » بسیج ما » جاودانه ها » جنگ 93 » هیئت متوسلین به حضرت زهرا(س)خرم آباد » بیرق عشق » دغدغه » دل خوشي های طلبه » تفرش عصر مدرن » یا اباصالح المهدی » روستای شهید حسین چکی(روستای دشت آهو) » کانون جوانان بسیج شهرستان فریدن » گرافیک کده » سرباز سایبری سید علی » بیتابان گربلا » کانون جوانان بسیج شهرستان فریدن » مولا مهدی گل یاس » معبر سایبری ساوه » مجله حقیقت » مهدی مولا گل یاس » بیرق عشق » رزمنده سایبری » هیئت بین الحرمین ساری » مرشد تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان عاشوراییان زنجان و آدرس b-zanjan.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد. دیگر امکانات آمار وب سایت:
|
+ نوشته شده توسط فداییان رهبری در و ساعت
3:24 | حضرت زینب (س) در پنجم جمادی الاول سال ششم هجرت سال صلح حدیبیه در شهر«مدینه» متولد شد. هنگامی كه حضرت زینب(س) تولد یافت، مادرش حضرت زهرا(س) او را نزد پدرش امیرالمومنین(ع) آورده، عرض كرد: نامی را برای این مولود انتخاب فرمایید. حضرت علی(ع) فرمود: من بر پیغمبر(ص) سبقت نمیگیرم. پیامبر به مسافرت رفته بودند. سه روز بعد كه از سفر آمدند حضرت علی(ع) عرض كرد: یا رسول الله! خدای متعال دختری به فاطمه عنایت كرده، نامی برای او بگذارید. پیامبر فرمود: در این امر بر خدای خود پیشی نمیگیرم. جبرئیل نازل شد و سلام خداوند را به پیامبر رساند و گفت: نام این مولود را «زینب» بگذار و این نامی است كه خدای تبارك و تعالی اختیار فرموده است. آن گاه پیامبر را از مصائبی كه بر حضرت زینب(س) وارد میشود آگاه نمود. رسول خدا(ص) گریان شده و فرمودند: «هر كس بر زینب گریه كند اجر و ثوابش مانند كسی است كه بر برادرانش حسن و حسین گریه نموده باشد.
زینب در لغت به معنای زیبا وخوشبوست، و ممكن است مخفف (زین) و(اب) به معنای زینت و نكویی پدر- دختری كه مایه مباهات و سرافرازی پدر است - باشد.
زندگی با معصومین (ع): مدت زندگی ایشان با مادرش حضرت زهرا (س) حدود پنج یا شش سال بوده است. زندگی حضرت زینب با مادر در سوم جمادی الثانی سال 11 هجری قمری به پایان رسید. شوهر زینب، «عبدالله بن جعفر» پسر عموی بزرگوارش میباشد. او یكی از شخصیتهای مشهور اسلام و از سخاوتمندان معروف بود. حضرت زینب دارای القاب و كنیههای زیادی است. یكی از القاب آن حضرت كه در روایات آمده، «عقیله» یا «عقیله بنی هاشم» است كه به معنای زن ارجمند و گرامی در فامیل خود، میباشد. از دیگر القاب آن حضرت میتوان «صدیقه صغری» «عارفه» «عالمه» «فاضله» «كامله» و «عابده آل علی» را نام برد. حضرت زینب(س) تا زمانی كه امیرالمومنین(ع) در مدینه بود با شوهرش عبدالله بن جعفر در مدینه زندگی میكرد و زمانی كه امیرالمومنین پایتخت حكومت اسلامی را به كوفه منتقل كردند، او هم به كوفه نقل مكان كرد و در كوفه به ارشاد و تعلیم زنان كوفه اشتغال داشت. امام علی(ع) در سال 40 هجری در كوفه به شهادت رسید. بنابراین سن حضرت زینب در این زمان تقریباً 35 سال بود. حدود 10 سال هم بعد از شهادت پدر بزرگوارش با برادرش امام حسن(ع) زیست نمود. امام حسن در سال 50 هجری به شهادت رسید. بعد از شهادت امام حسن10 سال نیز با امام حسین (ع) زندگی كرد.
رویای صادقه زینب(س): هنوز پنج سال از عمر زینب(س) نگذشته بود كه زمان رحلت پدر بزرگ گرامیاش رسول الله(ص) فرا رسید. در یكی از آن روزهای غمبار و حادثه ساز بود كه زینب صبح زود برای تعبیر رویایی كه شب قبل با دیدن آن پریشان شده و روحش را آزار میداد به كنار بستر جدش رسول اكرم(ص) شتافته و عرضه داشت: ای جد بزرگوار! خواب دیدم كه در اثر وزش تندبادی، هوا تاریك شد و من از وحشت آن در پشت درخت بزرگی پناه گرفتم، كه ناگهان آن درخت عظیم در اثر فشار باد از جای كنده شد. خود را به درخت دیگر رساندم كه شاخه همان درخت بود، اما تندبادی سخت آن را نیز از جای بركنده و با خود برد. پس از آن به شاخه ای دیگر از آن درخت پناه بردم، آن هم شكست. آن گاه خود را به دو شاخه باقیمانده رساندم، اما آنها نیز یكی بعد از دیگری در مقابل وزش توفان از من جدا شدند و من از شدت اضطراب از خواب بیدارشدم.
با شنیدن سخنان دختر 5 ساله، اشك در چشمان پیامبر حلقه زد و فرمود: دخترم! اما آن درخت بزرگ، من هستم كه از میان شما میروم و شاخه اول آن مادرت فاطمه(س) است. شاخه دوم پدرت علی(ع) و دوتای دیگر برادرانت، حسن و حسین(ع) هستند كه با رفتن آنها جهان تیره و تار میگردد.
سرآمد حیا وعصمت: حضرت زینب(س) در پاسداری از عفت و عصمت، سرآمد بانوان روزگار بود. وی با الهام از پیام آسمانی قرآن و طبق آموزههای پیامبر(ص) و اهل بیت علیهم السلام حجاب و عفت را مانند گوهری ارزشمند برای یك زن مسلمان میدانست و بر این باور بود كه زن هنگامی به خدای خود نزدیكتر است كه خود را از معرض دید مردان بیگانه - به غیر موارد ضروری - حفظ نماید. او از مادرش آموخته بود كه: «لیس شیء خیرا للمراة من ان لایراها الرجل ولاتراه ؛ چیزی برای زن نیكوتر از این نیست كه مرد نامحرم، او را نبیند و او هم مرد نامحرم را نبیند.» برای همین دختر جوان زهرا(س) خود را كاملاً از دید نامحرمان پوشیده نگاه میداشت. یحیای مازنی یكی از اهالی مدینه میگوید: من در شهر مدینه و در همسایگی امیر مومنان علی(ع) بودم و منزل من پهلوی منزلی بود كه زینب دختر علی(ع) در آنجا زندگی میكرد. به خدا سوگند هیچ گاه كسی قد و قامت او را ندید و صدای او را هم نشنید. او هر گاه میخواست به زیارت جد بزرگوارش پیامبر خدا(ص) برود، در دل شب و به همراه پدرش امیر مومنان(ع) و برادرانش حسن و حسین(ع) میرفت. علی(ع) در مورد تشرف این گونه زینب(س) به امام حسن(ع) میفرمود: بیم دارم كه نگاه شخص نامحرمی به خواهرت زینب بیفتد.
وقتی زینب را به اسیری وارد شام نمودند در دروازه شام حضرت زینب شمر را طلبید و فرمود: ما را از این دروازه شلوغ نبر- فرزندان ودختران پیامبر را نامحرمان به این حالت اسیری نبینند - و اسرا را از راه خلوتی وارد شام كن. آن ملعون اعتنا نكرد و چند تازیانه به آن بانو زد. آن معدن صبر و وقار از فرط غیرت منقلب شد و به زمین امر نمود (یا ارض خذیه) در آن حال زمین، شمر را تا كمر فرو برد، ناگاه از سر بریده، صدای جانفزای حسینی به گوش خواهر رسید كه (یا اختاه، اصبری واحتسبی فی مرضات الله) آن بانو به زمین امر نمود او را رها كند.
شرط ازدواج زینب(س): حضرت زینب(س) به سن ازدواج رسیده بود. از بین خواستگاران متعددی كه به منزل علی (ع) میآمدند، تقاضای عبدالله بن جعفر بن ابی طالب - برادر زاده علی(ع) كه از طرف خود كسی را برای خواستگاری حضرت زینب فرستاده بود، مورد پذیرش قرار گرفت. در این وصلت فرخنده مهریه حضرت زینب مطابق با مهریه مادرش فاطمه(س) یعنی 480 درهم معین گردید. قبل از ازدواج، حضرت زینب به عبدالله بن جعفر گفت: ای عبدالله! من با تو به شرطی ازدواج میكنم كه اجازه دهی هر روز یك بار برادرم حسین(ع) را ببینم و اگر او زمانی به سفر رفت، به همراه او بروم و مانع مسافرت من نباشی. عبدالله، یادگار شجاع، بزرگوار و پارسای جعفر طیار این شرط را پذیرفت و تا آخر زندگی به آن وفادار ماند. عبدالله جعفر آن چنان كریم و فقیرنواز بود كه وی را «قطب سخا» میگفتند. او هیچ گاه مستمندی را محروم نكرد وهیچ كار نیك را به خاطر پاداش دنیوی انجام نداد. هنگامی كه عبدالله فهمید سفر امام حسین(ع) به كربلاقطعی است، دو پسر خود عون و محمد را برای كمك به مادرشان به همراه قافله امام حسین(ع) روانه كرد و به حضرت زینب(س) سفارش كرد كه اگر جنگی پیش آمد، فرزندانش از امام حسین(ع) حمایت كنند. ارتباط قلبی و انس و علاقه زینب(س) به برادر خود آنچنان بود كه هر روز چند مرتبه خدمت امام حسین میرسید و دیده به دیدار مباركش روشن میساخت. هنگامی كه عبدالله بن عباس به امام حسین(ع) گفت: شما كه به این سفر خطرناك میروید چرا زنها را با خود میبرید؟ حضرت زینب با شنیدن این سخن سر از محمل خود برآورده و فرمود: ای پسر عباس! آیا میخواهی بین من و برادرم جدایی بیندازی؟! هرگز من از او جدا نخواهم شد. امام حسین(ع) نیز به حضرت زینب(س) علاقه فوق العادهای داشت و در روایت آمده است: هنگامی كه زینب به دیدار امام حسین میآمد، آن حضرت به احترام زینب تمام قد بلند میشد و او را در جای خود مینشاند.
عبادت وعرفان زینب (س): میرزا محمد تقی سپهر در «الطراز المذهب» مینویسد: در دوران كودكی حضرت زینب(س)، پدر بزرگوارش در كنار او بود و ضمن نوازش و بذل گرمترین عواطف خود، با وی سخن میگفت. زینب، دختر خردسال علی(ع) از وی پرسید: پدر جان! آیا مرا دوست داری؟ فرمود: آری دخترم. زینب(س) طبق آموختههای خویش از مكتب علوی گفت: ای پدر! دو دوستی در یك دل جمع نمیشود، مگر اینكه دوستی دیگران نیز در جهت دوستی خدا و برای خدا باشد. این سخن، اوج معرفت و بندگی زینب (س) را نسبت به حضرت حق میرساند. حقیقت بندگی و عبادت خداوند آن است كه با همه وجود به خدا نظر كنیم و جز به او نیندیشیم و جز فرمان او را مطیع نباشیم و جز برای او به كاری نپردازیم. حضرت زینب كه به این امر آگاهی كامل داشت و فلسفه خلقت را در عبادت میدید، حتی در شدیدترین لحظههای زندگی، عبادت و ستایش خداوند را از یاد نمیبرد. فاطمه دختر امام حسین(ع) در اینباره میگوید: «عمهام زینب در شب عاشورا همواره در محراب عبادتش ایستاده بود و با خدای خویش مناجات میكرد.» یا امام سجاد میفرماید: «این مخدره حتی در شب یازدهم عاشورا نماز شبش ترك نشد و نشسته نماز خواند.
زینب (س) در عبادت و طاعت خداوند به مقامی دست یافته و به آن درجه از شناخت و معرفت حق رسیده بود كه امام حسین(ع) در روز عاشورا به هنگام وداع، این گونه او را خطاب كرد: «یااختاه لاتنسینی فی نافلة اللیل - خواهرم در نماز شب مرا فراموش مكن.»
علم زینب(س): یك سال پس از استقرار امیر مومنان(ع) در كوفه، زنان و دختران مشتاق دانش، به آن حضرت پیام فرستادند و گفتند: ما شنیدهایم كه دختر شما حضرت زینب(س) همانند مادرش فاطمه زهرا(س) منبع سرشار دانش و دارای علوم و كمالات است. اگر اجازه دهید در صبح یكی از روزهای عید به محضرش حاضر شده و از آن سرچشمه دانش بهره مند شویم. علی(ع) اجازه داد تا دختر عالمهاش زینب كبری(س) بانوان مسلمان كوفه را آموزش دهد و مشكلات علمی و دینی آنان را، حل كند. زینب علیها السلام نیز آمادگی خود را اعلام نمود و بعد از دیدارهای مقدماتی، جلسه تفسیر قرآن برای آنان تشكیل داده و پرسشها و شبهات آنان را جواب میداد. روزی در یكی از جلساتی كه حضرت زینب(س) برای زنان كوفی تفسیر میگفت، امیر مومنان وارد جلسه شد تا كلاس درس دخترش را از نزدیك ببیند. آن روز حضرت زینب در مورد تفسیر «كهیعص» سخن میگفت. علی(ع) ضمن اشاره به تفسیر دیگری از این آیه فرمود: دخترم! این حروف رمزی است در مصیبتهایی كه بر شما عترت پیامبر وارد خواهد شد. سپس آن حضرت تمام مصائب كربلا را برای دخترش و حاضرین شرح داد. زینب(س) با شنیدن آن متاثر شده و صدای نالهاش بلند گردید و فضای جلسه قرآن عوض شد.
او از لحاظ علمی به درجهای رسیده بود كه امام زین العابدین(ع) دربارهاش میفرماید: «انتَ بحمدالله عالمةٌ بلامُعلّمه فَهِمَةٌ غیرَ مُفَهِّمَهُ؛ عمه جان! تو بحمدالله زن دانشمندی هستی كه رنج معلم و مدرسه را نچشیدهای و فهمیدهای میباشی كه به تو علم و درایت نیاموختند.» در كتب روایی از آن بانو احادیث زیادی نقل شده، از آن جمله خطبه حضرت زهرا(س) در امر فدك كه ابن ابی الحدید در شرح (نهج البلاغه) آن را از قول زینب از حضرت زهرا (س) نقل نموده است. مرحوم طبرسی مینویسد: حضرت زینب روایات زیادی از مادرش فاطمه زهرا نقل كرده است. در بین كسانی كه از حضرت زینب روایت نقل كردهاند میتوان از ابن عباس، امام سجاد(ع)، عبدالله ابن جعفر و فاطمه صغری دخترامام حسین(ع) و... نام برد.
فصاحت و بلاغت: شاید بارزترین ویژگی زینب(س) كه دوست و دشمن، او را به آن میستایند درستگویی و شیواسخنی است. زیبا سخن گفتن و روانی عبارتها و الفاظ چنان در وجود زینب(س) ملكه شده بود كه در سختترین و بحرانیترین لحظهها با موازین ادبی سخن میگفت. نیشابوری در اینباره میگوید: «زینب(س) در فصاحت و بلاغت و در پارسایی و عبادت مانند پدرش علی (ع) و همانند مادرش زهرا (س) بود.
همچنین علامه مامقانی با استناد به خطبههای زینب(س) مینویسد: «او در فصاحت و بلاغت چنان بود كه گویی زبان علی در كام داشت.»
زینب در مجلس ابن زیاد سخنانی ایراد كرد كه نه فقط اندوه و تاثّر شدید حضرت را بیان میكند بلكه پایه و مقام سخنِ آن بزرگوار را نشان میدهد. مثلاً در همین عبارتی كه نقل میشود گذشته از استواری و صلابت كلام، سجع و جناس اشتقاق و استعاره مكنیه به چشم میآید: «لَقَد قَتَلْتَ كَهْلی وَ اَبَرْتَ اَهلی وَ قَطَعْتَ فَرعی واجْتَثثتَ اَصْلی فاِن یشفیكَ هذا فَقَد اَشَفَیت؛ سرور مرا كشتی و خاندان مرا برانداختی و شاخه و ریشه مرا كندی. اگر شفای تو در این است پس شفا یافتی.»
فصاحت و بلاغت علوی پس از او به دختر دلبندش حضرت زینب(س) رسید و تمامی فصحای عرب و بلغای مشهور، معترفند كه بعد از علی(ع) فصیحترین و بلیغترین افراد، حضرت زینب(س) بوده است.حضرت زینب(س) چنان خطبهای در بازار كوفه و شام خواند كه همه مردم گفتند: گویی زبان امیرالمومنین در دهان اوست و همگی ساكت شدند و نفسها در سینهها حبس شد و زنگهای شتران دیگر صدا نكرد…حضرت زینب (س) در خطبه خود فرمودند: ای مردم كوفه! ای اهل غدر و مكر! بر ما گریه میكنید؟ آب چشم شما نایستد و ساكت نگردد… آیا بر ما گریه و زاری میكنید؟ ای والله ـ بسیار بگریید و كم بخندید ـ عیب و عار ابدی را برای خود گذاردید و این ننگ را هرگز نمیتوانید از خود دور كنید و به هیچ آبی نمیتوانید بشویید و چگونه توانید شست و با چه تلافی خواهید كرد كشتن جگر گوشه خاتم پیغمبران و سید جوانان اهل بهشت را؟
راوی میگوید: سوگند به خدا در حین خطبه، بغض، گلوی مردم را گرفته و پس از خطبه چنان اهل كوفه بلند بلند گریه میكردند كه محاسن آنها از اشك چشمشان تر بود و انگشت حیرت به دندان گزیده بودند. پیرمردی در كنار من بود و محاسنش از اشك تر شده بود و میگفت: «پدر و مادرم فدای شما كه پیر شما بهترین پیرها و جوانتان بهترین جوانها و زنان شما بهترین زنان و نسل شما بهترین نسلهاست كه نه مغلوب میشوید و نه مقهور.» حتّی دشمنان نیز او را میستودند. بلاغت و شجاعت حضرت زینب چنان آشكار و ظاهر بود كه مانند آفتاب مورد تصدیق تمامی ارباب كتب و مقاتل است. ایشان با اینكه در حالت اسیری بودند بارها و بارها یزید (لع) را مخاطب ساخته و علناً و در حضور مردم، ظلمهای او را یادآوری نمودند و این شجاعت در احدی جز فرزندان امیرالمومنین حضرت علی(ع) یافت نمیشود.
صبر آن حضرت: صبر زینب از نوع صبری نبود كه هر فرد زبون و ناتوانی به آن تن میدهد بلكه صبری خداپسندانه و هدفدار و اندیشیده بود. وی میدانست این نوع صبر با ایمان رابطه تنگاتنگ دارد و مومنی كه صابر نباشد پیوسته ایمان و تقوایش متزلزل خواهد بود و انسان تا صبور نباشد نمی تواند در بندگی خدا، ایستادگی كند و در برابر شیطان و هواهای نفسانی و گریز از گناه و استواری در تنگناها، ثابت قدم باشد. زینب(س) در پرتو عنایت و توجه آل عبا(ع) بر دشواریها و سختیها صبر كرد، رنجها و مصیبتهایی را تحمل نمود كه اگر بر كوههای استوار و راسخ نازل میشد از هم فرو میپاشید. او از پدرش علی(ع) این سخن را شنیده بود كه؛ انسان حقیقت ایمان را درك نمیكند مگر اینكه سه ویژگی در او باشد: آگاهی به دین، صبر بر دشواریها و تدبیری نیكو در امور زندگی. شهید مطهری در این ارتباط مینویسد: در حماسه حسینی، آن كسی كه بیش از همه درس تحمل و بردباری را آموخت و بیش از همه این پرتو حسینی بر روح مقدس او تابید، خواهر بزرگوارش زینب(س) بود. و در ناسخ التواریخ آمده است: محققاً از آغاز خلقت تا كنون از هیچ زنی از زنهای انبیاء و اولیاء (ع)، این حلم و بردباری پدید نیامده است.
با آن همه مصیبت، همانند كوه، استوار و پابرجا بود و محكم میایستاد و چنان به مقام قرب الهی رسیده بود كه وقتی حسین(ع) را شهید كردند بر آن پیكر مطهر و بدن غرقه به خون برادر نظر كرده، به حضرت حق عرض كرد؛ «این قربانی را از آل محمد قبول فرما.» وقتی از زینب درباره صحنه كربلاو مصائبی كه بر سرش آمده بود سئوال شد و اینكه چگونه این قضایا را دیده است؟ فرمود: «ما رایت الا جمیلا- من جز زیبایی هیچ ندیدم.»
رسالت حضرت زینب(س): زینب (س) تربیت شده خاندان وحی و امامت بود و به حقیقت دین آشنایی كامل داشت. وقتی دین را در دست عدهای ستمگر دید و مردم زمانه را از ظلم و جور حكام خود غافل یافت، دریافت كه اگر مردم را به گونه ای از بدعتها و ظلم و ستمها و ناحق بودن حاكمان زمانه آگاه نسازد از دین چیزی جز ظاهر آن باقی نمیماند. از این رو با امام حسین(ع) جهت اصلاح امت پیامبر(ص)همراه شد به امید آنكه نادرستیها و ناشایستگیها را از دین بزدایند. البته تا زمانی كه امام حسین(ع) در قید حیات بودند ایشان در همه امور از امام(ع) اطاعت میكرد، اما وقتی متوجه شد از مردان بنی هاشم كسی جز امام زینالعابدین (ع) باقی نمانده و او همچنان رنجور است كه تا مدتها توان ندارد به وظایف امامت خویش قیام كند تصمیم گرفت در كنار امام سجاد(ع) به رسالتی كه برای خویش احساس میكرد عمل نماید. زینب(س) موارد زیر را از وظایف اصلی رسالت خویش میدانست؛
1- سعی داشت در هر فرصتی با خطبه و سخنرانی، یزیدیان را رسوا سازد و مردم را از جنایتی كه آنان مرتكب شده بودند آگاه نماید، تا با مفتضح ساختن دستگاه حكومتی، خون عزیزانش هدر نرود و انقلاب كربلا بیثمر نماند، انقلابی كه ثمرهاش معیاری برای تمیز حق از باطل و امر به معروف و نهی از منكر بود.
2- آرامش دادن به زنان و پرستاری ازكودكان داغدیده و یتیمان و سرپرستی اسرا، تا مرهمی باشد بر قلوب رنجورشان. با آن شجاعت حیدری كه به ارث برده بود، یگانه حامی حرم حسینی و اسرای كربلا بود.
3- سومین وظیفهای كه زینب(س) خویش را به آن ملزم میدید، مراقبت از امام سجاد (ع) بود. به همین علت خود را در جلوی شمشیرهایی میانداخت كه قصد داشتند امام را به شهادت برسانند.
حضرت زینب سرانجام بعد از واقعه عاشورا، یك سال و نیم بیشتر زنده نبود و پس از انجام رسالت انقلابی خود، دیده از جهان فروبست. قبر شریف آن حضرت در شام، پناهگاه عارفان، عاشقان و دلسوختگان است. تنها ره سعادت : ایمان ، جهاد ، شهادت نظرات شما عزیزان: برچسبها: رسالت , زندگی نامه , حضرت زينب کبرا(س), ما رایت الا جمیلا, صدیقه صغری, عارفه , عالمه, فاضله, كامله, عابده آل علی,
|
لوگوی وبگاه همکاران سایبری موضوعات مطالب پیوندهای روزانه برچسبها نوای وب پخش انلاین همکاران دیگر |