از عادت پرستی دست بدار که عادت پرستی ،‌ بُت پرستی باشد
تماس با مدیر

نام و نام خانوادگي:
پست الکترونيکي:
آرشيو مطالب
آخرین مطالب

درباره ما

این وب وابسته به هیچ گروه و سازمانی نیست و از نظر فکری فقط از احکام شرعی و منویات امام خامنه ای تبعیت می کند .
همسنگران
» ضامن آهو
» شعرهای سیدناصر ولائی
» ياوران مهدي
» مباحث اخرالزمان
» ظهور نزدیک است
» شهدا شرمنده ایم
» امروز اولین روز از باقی عمر من است
» (وب مداحی کربلایی محسن احمدی)
» همراه رهبر
» کلبه ساده من
» معبری به آسمان
» نگاه
» گروه اسلام شیوا
» ذاکرین اهل بیت
» لبیک یا حسین
» هیئت جوانان مسجد حضرت سیدالشهداء(ع)
» پاتوق عاشقان علی اصغر (ع)
» گمنام
» پایگاه رسمی حزب الله لبنان
» هیئت بین الحرمین اندیمشک
» معبری به آسمان
» انصارالمهدی
» شهید چهارده سال بعد از انتظار
» حزب الله لبنان
» معبر سایبری اندیشه
» REZAHOOSHMAND
» وطنم قلعه سرچهاردانگه
» منتظران ظهور 313
» وبسایت رسمی شجره طیبه صالحین،حلقه شهیدمهدی مکاری شهر مشکات
» خادمین سرزمین نور
» کـلــبـه درویــــشـی
» اَین عمار!!!درجستجوی عمار...
» یالثارات
» سایت مداحی کربلایی محسن احمدی
» ♥♥ استاد رائفی پور ♥♥
» سنگر جنگ نرم
» مجمع فرهنگي رهپويان علوي سريش آباد
» تار نمای تخصصی حاج جواد دلیر
» وبلاگ فرهنگی و مذهبی لثارات الحسین (ع)
» مهدویت وآخرالزمان
» معبر سایبری اندیشه
» هیئت محبان امام جعفرصادق(ع) تربت جام
» معبر سایبری اندیشه
» مهدی موعود (عج)
» مـــنــتــظـران مـــهــــدی
» بسیج ما
» جاودانه ها
» جنگ 93
» هیئت متوسلین به حضرت زهرا(س)خرم آباد
» بیرق عشق
» دغدغه
» دل خوشي های طلبه
» تفرش عصر مدرن
» یا اباصالح المهدی
» روستای شهید حسین چکی(روستای دشت آهو)
» کانون جوانان بسیج شهرستان فریدن
» گرافیک کده
» سرباز سایبری سید علی
» بیتابان گربلا
» کانون جوانان بسیج شهرستان فریدن
» مولا مهدی گل یاس
» معبر سایبری ساوه
» مجله حقیقت
» مهدی مولا گل یاس
» بیرق عشق
» رزمنده سایبری
» هیئت بین الحرمین ساری
» مرشد

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان عاشوراییان زنجان و آدرس b-zanjan.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





دیگر امکانات

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 8235
بازدید دیروز : 2305
بازدید هفته : 10540
بازدید ماه : 36812
بازدید کل : 1284960
تعداد مطالب : 888
تعداد نظرات : 177
تعداد آنلاین : 1



روزشمار محرم عاشورا جنگ دفاع مقدس
 سید علی اگر لب تر کند جان را فدایش می کنیم کربلا را تو مپندار که شهریست در میان شهرها و نامیست در میان نام‌ها  بازنده نگهداشتن عاشوراء کشور شما آسیب نخواهد دید السلام علیک یا ابا عبدالله بسیج لشگر مخلص خداست أَلَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاء شهید نظر می کند به وجه الله
+ نوشته شده توسط فداییان رهبری در و ساعت 1:13 |

 جوانمردا ! این را چون آینه دان . آخر دانی که آینه را صورتی نیست در خود ، اما هر که در او نگه کند ،‌ صورت خود تواند دید . 

- ای عزیز ! اگر خواهی که جمال این اسرار ، بر تو جلوه کند از عادت پرستی دست بدار که عادت پرستی ،‌ بُت پرستی باشد

. هر چه شنوده ای از مخلوقات ، فراموش کن و هر چه شنوده ای ، ناشنوده گیر و هر چه بر تو مشکل گردد ،

جز به زبان دل سوال مکن .

آن بهشت که عامه را وعده کرده اند ، زندان خواص باشد ، چنانکه دنیا زندان مومنان است . مگر یحیی معاذ رازی از اینجا گفت که :

الجنة سِجنُ العارفین کما انَّ الدنیا سِجنُ المُومن .

خواص با خدا باشند نه با بهشت . ولیکن در بهشت خدای تعالی باشند .

چه گویی خدای تعالی در بهشت باشد؟ بلی در بهشت باشد ، ولیکن در بهشت خود باشد ، در آن بهشت که شبلی گفت :

ما فی الجنة اَحدٌ سِویَ الله تعالی .

گفت : در بهشت جز خدا دیگری نیست و نباشد . و اگر خواهی از مصطفی نیز بشنو که

گفت : انَّ لله ِ جنةٌ لیسَ فیها حورٌ و لا قُصورٌ و لالَبَنٌ و لا عسل . در این بهشت دانی که چه باشد ؟

آن باشد که ما لا عینَ و رّاَت و لا اذُنَ سَمِعَت و لا خطر علی قَلبِ بَشر . کسی را که بهشت این باشد ،‌

او را بهشت عوام طلب کردن ، خطا باشد که این طایفه را به زنجیرهای نور و لطف به بهشت کشند ،‌ نروند و قبول نکنند .

همت عالی چنان باید که زن فرعون آسیه را بود که در دعا می خواهد : رَبِّ ابن لِی عِندکَ بیتا فی الجَّنة . این عِندکَ جز بهشت خواص نباشد .

تنها ره سعادت : ایمان ، جهاد ، شهادت

برچسب‌ها: عین القضاه, بهشت عوام طلب کردن, جنةٌ لیسَ فیها حورٌ و لا قُصورٌ و لالَبَنٌ و لا عسل, بُت پرستی باشد, هر چه شنوده ای از مخلوقات,
+ نوشته شده توسط فداییان رهبری در و ساعت 12:13 |

فصل: در مبادی عشق عاشق را ریائی بود با خلق و با خود و با معشوق اما خلق چنان بود که عشق در دل دارد و برای سقوط جاه اظهار نکند و از آن معنی خفی که چون آتش در باطنش افتاده است کس را اخبار نکند اخبار برخلاف حال کند اگرچه بباطن در آتش بود بظاهر خرم و خوش بود:

تا جان دارم عشق تو در جان دارم
از درد تو من ننالم ای مایۀ عمر
        وز خلق جهان بجمله پنهان دارم
چون درد ترا بجای درمان دارم


و ریای با خود چنان بود که عشق را بی خودی شمارد و از قوت نفس زخم عشق بمرهم بردارد و حال خود از خود بپوشد با نفس جامۀ صبردرپوشد و از درد نخروشد و این دشوارتر بود و نفس درین حال بیدارتر بود و ازخودی بیزارتر بود و روا بود که نفس لوامۀ وی باقوت بود دلش را ملامت کند گوید در بیخودان نظر کن پس در عالم بی خودی سفر کن سرمایۀ ایشان را در نظر آر پس دل از نقد خود بردار نباید که کیسۀ وجود تهی شود و کنار ازو پرنگردد و در این بندگی بماند چنانکه بیشتر نگردد:

می ترس دلا از آن که سرمایۀ عمر
        از دست تو کم شود تو مفلس مانی


و روا بود که نفس لوامه گوید ای تر دامن دم درکش و سر در گریبان حیرت کش قدر خود بشناس و اندازۀ عشق او بدان تو ذرۀ و او آفتاب اگرچه ذره را آفتاب سبب ظهورست فاما او را طاقت مقاومت آن نورست او پادشاه است و تو گدا و گدا را بر پادشاه عشق آوردن موجب هلاکی باشد و از غایت بی باکی باشد:

او پادشهست و تو گدائی زنهار
        تا سر نکنی در سر کارش هشدار


و ریا با معشوق چنان بود که عشق را ازو نهان دارد و درد در میان جان دارد در خلا دیده او چون دیدۀ گریان بود و در ملالبش چون لب برق خندان بود و این عظیم دشوار بود اما زود پرده دریده شود اگر بمثل موئی شود در زلف معشوق هم نهان ماند و انگشت نمای شود زیرا که رنگ معشوق دیگر بود و رنگ عاشق دیگر و آنچه در کتاب سوانح گفته است بدین معنی قریب است:

چون زرد بدید رویم آن شیرین کار
زیرا که تو صد منی شدی در دیدار
        گفت او که دگر بوصلم امید مدار
تو رنگ خزان داری و من رنگ بهار


و درین هر سه مقام عاشق بهستی خود موصوف بود و بخود معروف و چون هستیش در پرتو انوار معشوق روی به نیستی آورد علت برخیزد عاشق را درین مقام با کسی روی نباید و از لوث ریا بکلی پاک گردد و عیار و بی باک گردد و آن را که در مقام اتحاد مقر شود او را چه جای روی و ریا بود:

با من بودم بخود ریا بود مرا
با دل گفتم چو از خودی رسته شدم
        وز دست غمت بسی بلا بود مرا
کان روی و ریا بگو چرا بود مرا
تنها ره سعادت : ایمان ، جهاد ، شهادت

برچسب‌ها: عشق , عاشق معشوق, وصال, عین القضاه, اسرار, تمهیدات, نفس لوامه, غفلت , پرده, کمال,
+ نوشته شده توسط فداییان رهبری در و ساعت 15:18 |

فصل: مرکب عشق مرکبی باقوتست بیک تک از دو عالم بیرون شود و جولان در عالم لامکان کند اگر طالب را قصد عالم لامکان بود جز بر مرکب تیز تک عشق میسر نشود. لعمری تا مرکب سید عالم صلعم براق بودو حامل او رفرف و برندۀ او پرنده و گذر در مکان از آن تنگنا بیرون نشد چون بر مرکب عشق سوار شد و در عالم شوق نامدار شد و بسیر عالم لامکان سر برآورد از مکاشفۀ عیانی خبر آورد اِذا شاهَدَ بِالعَیانُ تَجاوَزَ عَنِ المَکانِ.
ای دوست آن را که مرکب عشق حامل بود و وجودش در لامکان حاصل هر آینه اسم مکان از بودش زایل بود و تصور حدوث در نهادش باطل.

آن را که براق عشق حامل باشد
بی زحمت نیستی وجود پاکش
        معشوق بدو بطبع مایل باشد
هر هستی را همیشه قابل باشد

٭٭٭

فصل: آن مرکب که خاص حضرت پادشاه بود و رکاب او را شایسته هرکه پای در رکاب آن مرکب آرد رقم بیحرمتی بروی کشند باشد که به سیاستی گرفتار شود اما اگر رکاب دار در اوان آنکه پادشاه بمیدان بود و گوی مرادش در چوگان برای آنکه مرکب بزودی بمیدان برد بر آن مرکب سوار شود در مذهب جهان داری روا بود. معشوق پادشاه است و روح مرکب و عشق رکاب دار اگر رکاب دار عشق بر مرکب روح سوار شود و بسوی میدان مراد معشوق تازد تا بواسطۀ آن گوی هوابحال گاه رضا رساند عیبی نبود.

٭٭٭

فصل: عجب آن نبود که عاشق از کمال عشق حامل ببار معشوق شود عجب آن بود که معشوق از کمال شوق که وَاِنّا اِلَیْهِم اشَدُّ شَوْقا حامل عین عاشق شود که وَحَمَلْناهُمْ فی البرَّ وَالْبَحْر.

عاشق چو دل از وجود خود برگیرد
واللّه که عجب نباشد از دلبر او
        اندر دود و دامن دلبر گیرد
کاو را بکمال لطف در برگیرد


ذو النون مصری گفت در بادیه عاشقی را دیدم با یک پای سر در بیابان با آهوان نهاده بودو خوش میرفت گفتم تا کجا گفت تا خانۀ دوست گفتم بی آلت سفر مسافت بعید قطع کردن چون میسر شود گفت وَیْحَکَ یا ذَالنّون اَما قَرَأتَ فی کِتابِه؛ وَحَمَلْناهُمْ فی البَرِّ وَالْبَحْرِ، ذوالنون گفت چون بکعبه رسیدم دیدم او را که طواف میکرد چون مرا بدید خوش بخندید و مرا گفت اَنْتَ حامِلُ الاَمْرِواَنَا مَحْموُلٌ به ترا داعیۀ تکلیف در کار آورده است و مرا جاذبۀ او باین دیار:
آن را که بخواند او بناچار آید

وانرا که کشید لطف او نزد خودش
        تا هستی او بامر در کار آید
بی واسطۀ محرم اسرار آید


شاگرد نوکار را استاد چون خواهد که در کار آرد حرفی بنویسد پس انگشت او بگیرد و بر سر آن حرف نهد اگرچه از راه معنی کاتب استاد مکتب بود اما در عالم صورت انگشت شاگرد بر حرف بود. ای برادر هر کس و ناکس انگشت بر حرف عاشق کار افتادۀ دل بباد داده نهد در عالم صورت، اما چون بعالم معنی رسد بداند که آن حرف بمعشوق مضاف بوده است و عاشق در میانه بهانه و بر ناوک ملامت نشانه:

      من می نکنم بار ملامت بر من
        باری ز برای چیست انصاف بده


دور نباشد که شاگرد استاد شود و بیافت مراد شاد.

تنها ره سعادت : ایمان ، جهاد ، شهادت

برچسب‌ها: عشق , عاشق معشوق, وصول, عین القضاه, اسرار, تمهیدات, سلطان عشق, غفلت , حیلت جمال, کمال,
+ نوشته شده توسط فداییان رهبری در و ساعت 16:11 |

 

فصل: کار عشق آنگاه تمام شود که عاشق معشوق شود و ورق بگردد بی آنکه از عشق عاشق چیزی بکاهد یا در حسن معشوق چیزی بیفزاید زیرا که حسن معشوق را لازمه وجودست زوال آن با بقاء ذات او ممتنع بود و عشق در عاشق اگرچه زایدست بر وجود او و از خارج درو آمده است اما بقوت حسن معشوق که ذریعۀ اوست اوصاف او را در خود مضمحل گردانیده است و بجای خود همه خود ثابت شده و چون عاشق معشوق شود هر آینه معشوق عاشق شود بی آنکه وصل او ازو نقل کند و بدین پیوندد ای درویش اگر دیدۀ نهان بین بگشائی ببینی که عشق و عاشق و معشوق هر سه یکی است و این اصل بی شبهتی و شکی است شیخ اوحدالدین کرمانی گوید:

گفتم که پیامبری تو یا پیر
امروز و پریرودی و فردا
چون نیک بدیدم آن نکو بود
        گفت او که دوئی ز راه برگیر
هرچار یکی بود تو فردا
او و من و پیر هر سه او بود

تنها ره سعادت : ایمان ، جهاد ، شهادت

برچسب‌ها: عشق , عاشق معشوق, وصول, عین القضاه, سرار, تمهیدات, پایان, کار, عاشق, پایان کار عاشق,
+ نوشته شده توسط فداییان رهبری در و ساعت 19:33 |

فصل: هرچند عاشق معشوق را یگانه تر بود معشوق از عاشق بیگانه تر

بود و هرچند عشق بکمال تر آن بیگانگی بیشتر و این یگانگی بیشتر:

گفتم که مگر محرم اسرار آیم
کی دانستم که با کمال دانش
        با دولت وصل بر در یار آیم
در بتکدۀ قابل زنار آیم


یکی از ملوک ترک ذکر جمال صاحب جمالی شنیده بود و دل در کار او کرده در حربی که او را با آن قوم بود آن صاحب جمال را اسیر کرد چون نظر بر جمال با کمال او گماشت بیخود شد چون بهوش آمد در خروش آمد باز باحضار او امر کرد از خود بیشعور شد و با او در حضور شد از کمال قیافت و کیاست بدانست که این آن آتش است که شعلۀ او از دریچۀ سمع در ساحت دل او افتاده است و بقوت خانۀ دل را میسوزد و بصولت خراب میکند اکنون این شعلۀ دیگر است که از راه بصر درمیآید و مر آن آتش جگر سوز را میافزاید آن کرت دل سوخت اکنون در جان گرفت و برافروخت چون برین معنی اطلاع یافت بفرمود تا او را بر سریری برآوردند و او چون بندگان بخدمت او شتافت هرچند خواست تا در وی نگاه کند و خود را از حسن او آگاه کند نتوانست:

بیچاره دلم ز خود بکلی برخاست
از برده ندا آمد کای خسته رواست
        وانگاه ورا از و بزاری درخواست
لیکن تو بگو قوت ادراک که راست

تنها ره سعادت : ایمان ، جهاد ، شهادت

ادامه مطلب


برچسب‌ها: عشق , عاشق معشوق, وصول, عین القضاه, سرار, تمهیدات, سلطان عشق, غفلت , حیلت جمال, کمال,

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 74 صفحه بعد

لوگوی وبگاه
عاشورائیان زنجان
همکاران سایبری
ثامن تم

 هیئت بین الحرمین ساری


رزمنده سایبری
تخصصی مهدویت

???? ?????

http://8pic.ir/images/rgibwc9x51tm86kxjjxh.jpg

?? ???? ?????? ????? ???? ???

هیئت متوسلین به حضرت زهرا(س)خرم آباد

مجمع فرهنگي رهپويان علي شهر سريش آباد

محل لوگوی شما محل لوگوی شما محل لوگوی شما محل لوگوی شما
موضوعات مطالب
پیوندهای روزانه
برچسب‌ها
» داعش (57), » ایران (39), » عربستان (39), » عاشوراییان (39), » ایران (31), » یمن (28), » عراق (24), » داعش (22), » زنجان (22), » ترکیه (21), » عاشوراییان زنجان (21), » امریکا (18), » سوریه (16), » شهادت (16), » شهید (15),
نوای وب
پخش انلاین
همکاران دیگر

 دعای عشق بخوان